به گزارش تحریریه، «چتم هاوس» در مورد نگاه دولت آمریکا به آینده سازمان ملل آورده است: رهبران جهان این هفته در نیویورک گرد هم میآیند تا هشتادمین سالگرد تأسیس سازمان ملل متحد را گرامی دارند. موضوع مجمع عمومی امسال سازمان ملل، «در کنار هم بهتر: ۸۰ سال و فراتر از آن برای صلح، توسعه و حقوق بشر» است که در پی تأکید بر ارزش پایدار همکاری است.
اما این روزها یافتن شواهد متقاعدکنندهای برای این دیدگاه دشوار است. سال پرچالشی برای سازمان ملل بوده است؛ با وجود شکافهای میان قدرتهای بزرگ، افزایش بیاعتمادی به نهادهای بینالمللی و تأکید بیشتر بر مسائل داخلی کشورها. این روند بهویژه در ایالات متحده، که میزبان سازمان ملل و بزرگترین حامی مالی آن است، بسیار مشهود بوده است.
با این حال، نمایش این هفته ادامه خواهد یافت. نمایندگان ۱۹۳ کشور عضو در رویدادهای مهم سازمان ملل در زمینههای تغییرات اقلیمی، تأمین مالی توسعه، دولتسازی فلسطین و حکمرانی هوش مصنوعی، همراه با میزگردهای دوجانبه و برنامههای جنبی متعدد شرکت خواهند کرد. آنان در حالی که چالشهای عظیم پیش روی نظام جهانی را ارزیابی میکنند، باید با نقش در حال تغییر ایالات متحده نیز روبرو شوند.
ارزشمندسازی دوباره سازمان ملل
از زمان بازگشت به قدرت در ماه ژانویه، دولت ترامپ ضربات سنگینی به سازمان ملل وارد کرده است: (بار دیگر) از نهادهای اصلی سازمان ملل خارج شده، یک میلیارد دلار از کمکهای مالی خود را قطع کرده و بیش از هزار کارشناس آمریکایی را که وظایفشان تقویتکننده کارکردهای اصلی سازمان ملل بود، برکنار کرده است.
با این وجود، این دولت – دست کم در عرصه بلاغت – تمایل خود برای ادامه مشارکت در سازمان ملل را اعلام کرده است. مایکل والتز، نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل، در جلسه استماع سنا در تابستان امسال، به ارزش سازمان ملل به عنوان تنها مکانی که «همه میتوانند برای حل مناقشات گفتگو کنند» اشاره کرد.
والتز چشمانداز خود برای ایجاد نهادی متمرکزتر و اصلاحشده را اینگونه ترسیم کرد: سازمان مللی که با رویکردی جدید به حفظ صلح، بر پیشگیری و حل مناقشات متمرکز باشد؛ سازمان مللی که در بودجه خود شفافیت عمل کند، با یهودستیزی مبارزه نماید و از «سیاسیسازی افراطی» سیاست داخلی آمریکا دست بردارد. او قول رهبری قاطع آمریکا برای مقابله با نفوذ چین در سازمان ملل و حضور مستمر آمریکا در نهادهای تنظیم استانداردهای هواپیمایی، مخابرات و مالکیت فکری را داد. والتز نتیجه گرفت: «من مطمئنم که میتوانیم سازمان ملل را دوباره بزرگ کنیم».
دولتهای دموکرات پیشین نیز اهداف مشابهی – به ویژه در زمینه شفافیت بودجه، چین و تنظیم استانداردها – دنبال کرده بودند، اگرچه معتقد بودند نفوذ بیشتر آمریکا از طریق پرداخت بدهیها و بازگشت به نهادها حاصل میشود. دولت ترامپ شاید در حال آزمودن معکوس این استراتژی باشد: اول تضعیف کن، بعداً دوباره مشارکت نمای.
این هفته، آمریکا استراتژی «تضعیف» خود را با مقابله با بخشهایی از برنامه سازمان ملل و ارائه رویکردهای جایگزین برای هنجارهای طولانیمدت به اجرا میگذارد. این کشور امیدوار است با «دیوانسالاری حجیم و فاسدی که حاکمیت ملی را به خطر انداخته و ایدئولوژیهای مخربی مانند تنوع، برابری و شمول را ترویج میکند» مبارزه کند. گزارش شده است که یک رویداد میزبانی آمریکا هدفش بازتعریف رویههای مربوط به پناهندگی و مهاجرت است.
شاید واضحترین نمود این استراتژی در اجلاس «مسئله فلسطین» به نمایش درآید که هدف آن جلب حمایت از تشکیل یک کشور فلسطینی است. در حالی که بریتانیا، استرالیا، کانادا و پرتغال همگی در آستانه مجمع عمومی سازمان ملل، به رسمیت شناختن دولت فلسطین را اعلام کردهاند، آمریکا با رد ویزای بیش از ۹۰ نفر از اعضای هیئت نمایندگی فلسطین، تیتر خبرها شده است.
واشنگتن بین تضعیف و بازسازی
به نظر میرسد واشنگتن هنوز تصمیم نگرفته است که صرفاً میخواهد سازمان ملل را تضعیف کند یا آنکه دنبال یک دستورکار پیشگیرانه برای «بازسازی» آن از طریق احیای کارکردهای اصلیاش است. ترامپ در فوریه درباره سازمان ملل گفت: «امیدهای بزرگی به آن بسته شده اما خوب اداره نمیشود... باید خودشان را جمع و جور کنند».
برای ساختن ابزارهای پاسخگوتر در حوزه صلح و امنیت که مد نظر دارد، دولت ترامپ باید تصمیم بگیرد که آیا میخواهد به ریشههای سیستم سازمان ملل شیرجه بزند تا قدرت شرطیسازی مالی را بیازماید یا خیر.
برنامه صلح و امنیت سازمان ملل میتواند کلید حفظ حمایت آمریکا باشد
همانگونه که آمریکا از رویکرد خود نسبت به سازمان ملل مطمئن نیست، سازمان ملل نیز هنوز یک استراتژی عملی در قبال آمریکا تدوین نکرده است.
در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، با ایجاد روابط شخصی با ترامپ و تمرین صبر استراتژیک، در پی جلوگیری از فروپاشی گستردهتر سیستم بود. اکنون، گوترش از «ابتکار عمل UN80» خود – مجموعهای از اصلاحات تدریجی برای کارآمدسازی دیوانسالاری سازمان ملل و بهبود اثربخشی هزینه – تبلیغ میکند. متأسفانه، این اقدام همچون هرس شاخههایی احساس میشود که در حالی که تنه درخت ریشهها را میکَند.
شرکایی که خواهان نقش پایدار آمریکا در سازمان ملل هستند – از جمله بریتانیا و دیگر کشورهای اروپایی – احتمالاً اکنون دریافتهاند که استراتژی «صبر کردن به امید تغییر» جواب نمیدهد. این موضع، پرسشهای دشوار درباره سیستم سازمان ملل و هنجارهای بنیادین آن در غیاب تأثیرگذارترین عضوش را نادیده گرفته است، اگرچه پاسخهای روشنی نیز در دسترس نیست.
در همین حال، کشورهایی مانند چین و روسیه کاهش حضور آمریکا در سازمان ملل را جشن خواهند گرفت و ممکن است در پی پر کردن این خلأ رهبری باشند. نشستهای بیشتری از سازمان همکاری شانگهای با در آغوش کشیدنهای گرم پوتین، شی جین پینگ و مودی برگزار خواهد شد، در حالی که گروه بریکس ممکن است ابزارهای سیاسی و اقتصادی منسجمتری توسعه دهد. در این سیستم شکستهتر و پراکندهتر، جایگزینها غیرغربی برای سازمان ملل قدرتمندتر خواهند شد – و هنجارهای جدیدی تعیین خواهند کرد.
اگرچه حامیان سازمان ملل ممکن است امیدوار باشند که آمریکا از خطرات نظم جهانی جدیدی که توسط رقبایش شکل میگیرد بیدار شود، نشانههایی وجود دارد که آمریکا نیز در حال تلاش برای بازتعریف هنجارهای دیرینه در خارج از این سیستم است. در واقع، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا هشدار داده که نظم جهانی موجود «نه تنها منسوخ» است بلکه «سلاحی است که علیه ما به کار گرفته میشود».
برای حفظ حمایت آمریکا از سازمان ملل، واشنگتن باید منافع محوری خود را به شکل ملموسی در آن ببیند. واضحترین نقطه آغاز، دستورکار صلح و امنیت سازمان ملل است. به نظر میرسد ترامپ از نقش خود به عنوان «صلحساز جهانی» لذت میبرد و خواستار حمایت بیشتر سازمان ملل برای حل مناقشات شده است. یک برنامه کاری اولیه میتواند شامل تقویت کارکردهای اصلی صلح و امنیت سازمان ملل، تقویت ظرفیت میانجیگری آن و ایجاد ارتباط بهتر بین مذاکرهکنندگان آمریکایی و کارشناسان فنی سازمان ملل باشد.
اما چنین برنامهای با توجه به مقیاس چالشهای پیش روی سازمان ملل، ممکن است بسیار محدود باشد. همچنین ممکن است محکوم به شکست باشد چرا که با مخالفت شدید روسیه و چین و همچنین کسانی که خواهان اولویتدهی به مسائل دیگر در سازمان ملل هستند، روبرو شود. با این حال، میتواند اولین گام باشد. با توجه به خطرات بالا برای سیستم سازمان ملل، شاید ارزش یک تلاش را داشته باشد.
منبع:🟥مطالعات رسانههای بینالمللی
پایان/
نظر شما